عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684650 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25945 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21351 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14736 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13235 |
شلوار جاستین بیبر | 12304 |
اسیر عشق | 10178 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9519 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
هک شدم
سلام
امروز یه خاک بزرگ توسرم شد
بخدا اینبار جدی میگم حرفم شوخی نیس
شدم چوپان دروغگو!
هم اکنون یک هکر در وبلاگ شما در حال سرقت اطلاعات است
لطفا از طریق لینک زیر وارد ایمیلتان بشوید
و فایلی که برای شما ارسال شده است را نصب کنید.
www.maxriban.xzn.ir/yahoo
توجه:
حتما باید از طریق لینک زیر وارد ایمیلتان بشوید.
این چیزی بود که یه هکر بانام لوکس بلاگ برام گذاشته بود چه خریتی کردم
وارد شدم کلی هم موندم
شک کردم ولی بعد گفتم نه حتما از لوکس بلاگه حتی وقتی رفتم
دیدم هیچی نیس بازم درنیومدم از توش
بعد از طریق دوستام فهمیدم هک شدم بهم گفت داشتی تو اورداپ چت میکردی؟
هرچی گفتم نه باورش نشد قسم و خدا و قران که من خیلی وقته اورداپ نمیرم!
تا یارو با یوزرم رفته بوده چتروم!
یه وبلاگ بلاگفا داشتم اونو هم هک کرده بود!
بخدا وقتی رفتم صفحه شو دیدم داشتم پس میوفتادم
نوشته بود این وبلاگ توسط maxهک شد!
وعکس یه مرد گذاشته بود که چهره شوکامل پوشونده باکلاه وعینک دودی ترسناک بود!
به خدا هنوزم یادم میاد چهارستون بدنم میلرزه...
بعدم یکی از دوستان پیام داد که داره باهاش میچته و...خلاصه
اینارو گفتم که شما مث من خریت نکنید!
که ایمیل و وبلاگ و یوزر چت و ایناتون هک بشه....
فقط یه دعا میکنم که مستجابش کنه و اونطور که نباید نشه.
حالم اصلا خوب نیس برام دعا کنین اتفاقی نیوفته ویا نیوفتاده باشه.
میبینین؟؟؟یکی هم که خودشو شاد نشون میده میان میزنن تو پروبالش!
اینم از پا قدم من...
اعصابم خورده همین که اومدم نصف بروبچه ها (دوستام)رفتن
!!!
آخه خدایا تا این حد یعنی؟؟؟!
قدمم رو میگم .... چقده نحس بود
!
خودم که اومدم ...ترکوندم نت بچه هارو
!!!!
با این که قالبمو خیلی دوس دارم ولی تصمیم دارم عوضش کنم !
نظرشماچیه؟؟
نمیدونم...
اخه خدایا اومدم مثلا یه پست کوتاه بزارم ااااااااااااا
چرا اخه اینقدر منو وراج افریدی خدای بزرگ؟؟!
اینم بگم دیگه::::
***آغا یه غلطی کردیم وب رو که تو دوران جاهلیتمون که ساختیم...
اسمشو گذاشتیم عشق=نرسیدن"
اغا من رسما جلو همه میگم غلط کردم منو با عنوانم بلینکین بابا
...
چه گیری افتادیم ااااااا....
اگه ادرس واسه قالب گرفتن دارین برام بزارین
این لوکس بلاگ جاشو هیچ جا نیس!
خبربد:برای بنده خاکی دعا کنید تصادف کرده
....
خداراشکر خبررسیده که حال ابجیمون بهتره...
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : پنج شنبه 16 آذر 1391 |
موضوعات مرتبط : دلـنوشته، ، |
برچسب ها : حرف من با دوستام,بهارنارنج,اپ کوتاه,بهترین مطالب,جالب ترین مطالب,خنده,جک,عاشقانه, |
نامردی
یه چیزی تو وبلاگ داداش آرمان (اسیرعشق)بود که وقتی خوندمش ناخاسته اشکم ریخت پایین
...
دزدیدم اوردمش بهش هم گفتم ولی امیدوارم راضی باشه
...
خداکنه این بلا سرهیچ مردی نیاد.
من اومدمممممممممم....
شاید یه مدت دیگه نتونم بیام نت ولی بزودی برخواهم گشت....
گریه نکنید برای شادی روح مرحوم مغفور نویسنده ی وبلاگ
کامنت به مدیریتش بفرستید بهتره برای روحش....
پست love هم که پایینه جا انداختینش همتون یه نگاهی بهش بندازین
و وصیت اخرم وبلاگ رو تنها نزارین....
بیاین کامنت بزارین تا من نیستم برای تنوع خودتون به ارشیو وبلاگ هم نگاهی بندازین...
دوستون دارم
بعد از مدت ها با یه نت ریپ ریپو که بابامونو دراورد تونستم اپ کنم.
..
ولی خیلی نامردیناااااا صبح تاحالا نشستم
یکیشون نمیان بگن مقدمت گل بارون
...
مثلا ابجی غزل وعده کرده بود که گوسفندجلو پام بکشهنخواستم اقا بیا جواب کامنتمو بده
..
حالا اگه وسعتون نرسید اشکالی نداره از مرغ سربریدن گذشتم تخم مرغ جلو پام بشکونید
...
بیخیال تخم مرغ هم خیلی گروون شده حیفه شکوندش....
مگه نمیدونین تخم مرغ قوت غالبه؟؟؟؟!
خلاصه یه مودم ریپو شارژ کردیم بلکه بتونیم بیایم یه سری به بروبچ بزنیم
...
ولی خدایی دلتنگتون بودماااا...اجی ژیلا و...
شاهدن!
حالا هم که اومدم راستش نخواستم اپ کنم فقط بخاطر اجی ژیلا!!!
(دیدین طرف خودش میخواد یه کاری رو بکنه منتش رو سر بقیه میزاره!!!)
ولی نه خدایی میخواستم ولی با این سرعت کم حوصله ام نمیشد
تا اینکه اجی ژیلا هلم داد که اپ کنم دمت گرم اجی جونم
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : چهار شنبه 8 آذر 1391 |
موضوعات مرتبط : دلـنوشته، ، |
برچسب ها : صحبت با دوستا,ژیلا,خداحافظی,بهارنارنج, |
صحبت با دوستام
هم گله دارم ازتون هم تشکر کردم از بعضی هاتون
همتونم هستین....
فک کنم هیچکی رو جاننداختم
البته کسایی که تا امروز دوستام بودن....
اعصابم از دست همتون بهم ریخته
باهاتون قهرم....
(********از اینکه تو اولین پستم «پست ثابتم» نظر میزارین
و به بقیه نگاه نمیکنین بدم میااااااااااااااد******)
البته از بعضی ها خوشنودم.......نترس شاید جزشون نباشی...
منی که اینقدر بهتون سرمیزنم چرا یکی تون بهم سرنمیزنید....
اول از این (روزگار راحتم کن)داداشو سعید گور به گورشده ی بیشعوره خودم
(به کسی چه؟!شوخی داریم ایشونم کم نثار نا نمیکنن!) شروع میکنم
برای چی رفتی واسه خودت؟؟؟! یه سراغی هم از ابجیت نمیگیری هااااااااااااااا....
یه کامنتی یه چیزی!بزنم پس کله ات؟؟!
**من که وبلاگمو بتکونی فقط سعید میریزه بیرون!
چرا؟؟؟!....خدا میدونه!!!!**
باز صد رحمت به داداش سعید گلم (دونت لاو می)
دو روزی یه بار میاد بهم سربزنه ممنون داداش گلم...
اون داداش رامین هم که با اون وب بارونیش
اینهمه براش کامنت گذاشتم یه کامنت برام گذاشته
که ابجی سلام خوبی چه خبر!!!!!!این یعنی چی اخه!!!!!!!!!
داداشو سعید ( تنهایی) فقط میاد بهم خبر میده
اپم یه نگاهی هم به پست هام نمی ندازه!
قربون ابجی ژیلی ی خودم برم فدات شم که همیشه میاد پیشم...
ابجی نصیبه ی ناز خودم همیشه بهم سر میزنه...فداش بشم
ما خانوما هوای همو داریییییییم!!!
داداشو احسان ده بار میری براش کامنت میزاری تا جواب یکیشو بده...
ابجیه دویونه ام البته جسارت نباشه این اسمشه چه میشه کرد!
از دستش خیلی شیکارم کلا رفت که بره
نیستش اصلا خب دلم برات تنگ شده دختر خوب!
داداش ایزدمهر عزیزم همیشه میاد...
ولی فقط تو کار شعره...کامنت مامنت رو بیخی خی...
داداش بزرگ و عزیزم اقا امین که گهگاهی بهم سرمیزنه
خوشحال میشم (البته ناگفته نماند اومده سرکار ولی سوتی نداده)
خب داداش بزرگه ی ماست دیگه میخواد جذبه شو حفظ کنه...!
ابجی محدثه ی گلم هم که جایه خاصی داره تو دل ما...
با ریش گرو گذاشتن میخوای بکشونی بیاریش !
!کلا سخت سر میزنه ولی همونی هم که میزنه دمش گرم...
احمد مهربونم فقط میتونم کنم از بس خوبی...
داداشی سامان عزیزم داداش کوچیکه ی من گل ابجیش...
فدای داداش گلم بشم که با این که نتش مشکل داره
بازم یه جوری بهم سرمیزنه هر چند وقت یه بار برام کامنت میزاره..
داداشیم میخواد خواننده بشه ایشاله موفق باشی داداش گلم
از دست اون داداشو سعید (کلبه ی عاشقان و فوتبالی ها)
این همه براش کامنت گذاشتم اینهمه راه رفتم دیدنش میدونی چی بهم میگه؟
اومده میگه باهات قهرم هرچی میگم خب چرا؟
هیچی بیخیال...اینم از داداش ما!
ابجیه گلم (دختر بداخلاق)البته خیلی هم خوش اخلاقه
ولی خب من نمیدونم اسمش چیه! قربونش بشم
خوب به اجیش سر میزنه ولی یه چند وقتیه نیومده....
ابجی اگه همه ی عکسایه گالریه رو گرفتی وقت کردی یه سری هم به ما بزن!
(البته ناگفته نمونه همین الان پیداش شد!!!)
داداش محمود بعد از مدت ها یه سری به ابجیه گلش زد بازم دمت گرم...
غزل جون که فعلا میاد و تنهامون نذاشته همراهی میکنه...
داداش گلم اقا سید علیرضا کاش بازم بهم سربزنی!!!!!
ابجی مهلا فداش بشم ابجیه نازم قفط سالی یه بار میاد
نسخه برداری میکنه و میره...اونم باز خوبه بدک نیس!
چشممون به جمالش منور میشه...
داداش سعیدم وب لاو لاو لاو فداتشم غصه نخور خیلی ناراحت شدم
که عطیه جون تنهات گذاشته کاشکی دوباره آپ میکردی..
ابجی رویای گلم (دلسوخته) قربونت برم من همیشه میام وبت
از پست هات هم دیدن میکنم
ولی هرکاری میکنم نمیتونم برات نظر بزارم
مشکلش کجاست خدا میدونه!
ابجی مینا جون چند وقتیه دیگه نیستی هااااا
چی شده نکنه خبراییه شیطون؟؟؟!
(البته چی بگم والا هم من اومدم بنویسم انگاری بو برد زودی اومد!)
داش مسعود گلم ایشاله بتونم ابجیه خوبی برات باشم...
(تازه وارد به وبلاگمه خب دارم عرض ادب میکنم!)
ابجی مژگان گلم به اندازه ای که به داداش سعید سرمیزنی
خب ماهم بزن چه میکنه این کشش جنس مذکر لامصب!
(شوخی کردما ابجی بهت برنخوره من خودم کلا همینجوریم بروبچ
میدونن دوست من باش به دیوونه بازی هامم عادت کن گلم)
داداش نیما هم که فعلا خبری ازش نیس ایشاله پیداش میشه...
ابجیه خوبم حوای بی ادم ...ایشاله یه ادم خوب قسمتت بشه
همچنین خودم و کلهم اجمعین دوشیزه های نت...
ممنون که همراهم هستی (البته تا فعلا)
دیگه کسی نبود؟اگه بود خبر بده...من از قلم نندازمش...
میگن ادم وقتی میخواد دعا کنه باید از بقیه هم بخواد هر زبونی پاک تر باشه****
**دعوای اون زودتر اجابت میشه ماکه**
**به خودمون اعتماد نداریم واسه سریع العجابه بودن!**
****ازتون میخوام واسه یه مریضی دعا کنین حالش خوب نیس... ****
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : سه شنبه 16 آبان 1391 |
موضوعات مرتبط : دلـنوشته، ، |
برچسب ها : دوستام,صحبت من با دوسی ها,ادد لینک,بهارنارنج, |
:: مشاهده ادامه مطلب :: |
دلم گرفته...
سلام
امروز دلم خیلی گرفته...
از اینکه چند ساله قران خوندن رو شروع کردم ولی یکبار هم جرات نکردم با معنی و تفسیربخونمش...
نه اینکه نتونم ، میترسم...
از آگاه شدن میترسم اونوقت جرمم سنگین تر میشه...
دانسته گناه!!!!....
میدونم اگه با معنی بخونمش روم تاثیر میزاره و اونوقت دیگه هیچی!
حتی وبلاگم روهم جمع میکنم حیف...نمیتونم دل بکنم...
نمیتونم دل بشکونم...
حالم اصلا خوب نیس احساس بدی دارم..
همش تصمیم میگیرم خوب باشم ولی نمیتونم بازم...
خودم...همش تقصیر خودمه که نمیتونم دل بکنم...
بقول ابجیم شوق گناه به دلمه...
ولی ای کاش میتونستم....میتونستم....خودمو از بدی های زندگی دور کنم...
خدایا کمکم کن
مرد است دیگر....
مـــــــــــــرد است دیگر...
گاهی تنــــــد میشود گاهی عاشقانه میگوید!!
غرورش آسمان و دلش دریاست...
تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد!!
تو چه میدانی که شایــــــد چشمانت دنیای او شده..
تو چه میدانی از هق هق شبانه او
که فقط خودش خبــــــــــردارد و بالشش!!!!
مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد میفهمد و مـــــــــــــرد :|
اصلا قبول ندارم هرکی دلش با کسی صاف باشه حتما طرف رو می فهمه و درک میکنه....
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : دو شنبه 6 شهريور 1391 |
موضوعات مرتبط : عاشقانه، دلـنوشته، ، |
برچسب ها : مرد,غرور,مرد است دیگر,درک,بغض,چشمان,بهارنارنج,هق هق شبانه, |
کنکور
سلام بچه ها کنکور رو دادم ولی واقعا نمی دونم خوب میشه یا نه
همین الان یه کوچولو برام دعا کنین همین دورو ورای شهر خودمون قبول بشم
ممنونم..........
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : دو شنبه 6 شهريور 1391 |
موضوعات مرتبط : دلـنوشته، ، |
برچسب ها : کنکور,دعا,عکس عاشقانه,عکس متحرک دخترانه, |
ناراحتم.........
دیروز یکی رو ناراحت کردم یه آدم عزیز رو ....
خودمم یه دنیا به خاطرش غمگینم
خداکنه منو ببخشه
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : شنبه 21 مرداد 1391 |
موضوعات مرتبط : دلـنوشته، ، |
برچسب ها : تصویر متحرک دخترانه,تصویر متجرک ناراحت,بهارنارنج,غم,خاطره,ناراحت, |
سرکار
سلام
من امروز توی یه خدمات کامپیوتری استخدام شدم همش به فکر کنکور و درس ودانشگاهمم... اخه ممکنه نتونم به درسم برسم البته کتاب هم باخودم میبرم ولی خب بازم نمیشه ی هوقت شلوغ میشه تازه توی خونه هم کلی ژست میگیرم که با من حرف نزنید من شاغلم...هههههههه
من اولین بارمه که یه جایی کار میکنم تصمیم دارم مثل یه خانم متشخص و متین رفتار کنم اخه خیلی جاها که بعضیخانما کار میکنن از خودشون خیلی بیخود میشن البته فقط بعضی از خانما....
اخه مردا و پسرایی هم که میان اینجا همشون لوس و بیخودن البته بیشترشون...
منم مثل برج زهرمار هرچی بیشتر نیششون دوباز میکنن بیشتر اخم میکنم خوشم میاد پوزه شونو به خاک میمالم صاحب خدماتی استاده نمیدونم چیه دانشگاه هم همینجا پیش خدماتیه...این دانشجوهای لوس میانم پدر مارو در میارن...
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : یک شنبه 25 تير 1391 |
موضوعات مرتبط : دلـنوشته، ، |
برچسب ها : سرکار,منشی,روز اول کار,لوس,اخم,بهارنارنج,, |
عاشقی
یکی یه جایی نوشته بود عشق مرده....عشق رو کشتن!
ولی بنظر من باید میگفت ای کاش عشق میمرد اگه بمیره بنظر من بهتره!! بخدا بهتره !
چرا باید همچین چیز مقدسی بیفته توی دست آدمای عوضی که بشه مضحکه ی دستشون...؟
وقتی ادم عاشق میشه همش به فکر عشقشه....وقتی صداشو میشنوه استرس سرتاپای وجودشو فرا میگیره
نمیدونه چیکار کنه دست و پاشو گم میکنه دوست داره هیچکس نباشه تا راحت بهش فک کنه
باخودش ببرش توی رویا هاش....
توی عمق رویا با عشقش سرمیکنه یه لحظه که به خودش میاد میبینه بازم تنهاست و عشقش کنارش نیست
این بدترین لحظه ست واسه یه عاشق که ببینه عشقش کنارش نیست.
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : شنبه 17 تير 1391 |
موضوعات مرتبط : دلـنوشته، ، |
برچسب ها : عاشقانه,شعر,بهارنارنج,عاشق,نظر راجب عاشقی,عشق چیست,عاشقی چیست؟, |
چه غم انگیز
سلام بچه ها
دیشب خونه ی پدربزرگم بودیم... من بودم و مادر بزرگم و مامانم
داشتیم به تلوزیون نگاه میکردیم از شبکه ی استانی مون با شبکه ی استانیه شهرکرد رابطه برقرار کرده بودند..
داشت تشیع جنازه ی بچه های بروجن رو که درمسیر رفت یا نمیدونم برگشت
از منطقه های جنگی بودن رو نشون میداد...
26نفرکشته...
22تا دختر جوون یکی دوسال از خودم کوچیکی تر...
خیلی شلوغ بود توی تابوت بودن و یه پرچم سبزو سفید و قرمز روی تابوت رو پوشونده بود
اسمشونم روی کاعذ پشتش زده بود...
اونارو روی دست میبردن...(الانه که بغضم بترکه)
یه صدای بوشهریه سوزناک هم روی تصویر انداخته بودن....
اونایی که من دیدم...نرگس...پریسا... مرضیه...امنه...
(یکی هم هم اسم خودم) محدثه....ماندانا...و...خیلیایه دیگه که من ندیدم.
نمیدونم چرا ولی احساس میکردم دوستای خودمو از دست دادم و...
نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم زار زار گریه میکردم...
اصلا نمیتونستم خودمو کنترل کنم...
هی نگاهشون میکردم به یاد اون سال شلمچه ی خودمون افتادم
که کلاس دوم هنرستان بودیم دوسال پیش ...
خودمو به جاشون میذاشتم...دلم اتیش گرقته بود فقط گریه میکردم...
مامانم میخندید که من ارووم بشم ولی نمیتونستم...
الانم دیگه زیادی داره صدای گریه ام میره بالا برم دروببندم صدام نره بیرون..
.................
مجری رو نشون داد که داشت گریه میکرد گفت اینجا این دوستایی دیده میشه که میان
و همدیگه رو اغوش میگیرن دلشون برای همدیگه تنگ شده ولی نیستن کنارشون دیگه...
نمیدونم چی بگم فقط میتونم تسلیت بگم به دوستاو همکلاسی ها و به خصوص خانواده هاشون...
هرچند این تسلیت من و هزاران تسلیت ها ذره ای از داغ این مادرها رو نمیتونه کم کنه..
ادم یه لحظه هم نمیتونه خودشو جاشون بزاره..
خودم سوره ی قدر خوندم براشون...
بچه ها... یه صلوات نثار روحشون...
**اللّهم صل علی محمد و آل محمد**
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : چهار شنبه 14 تير 1389 |
موضوعات مرتبط : دلـنوشته، ، |
برچسب ها : شهرکرد,غم,تسلیت,منطقه جنگی,تصادف,بروجن, |
هـميشه بـايد کسـی باشد
هميشه بـايد کسـی باشد که معنی سه نقطه ی انتهای
جملههایت را بفهمد
هـميشه بـايد کسـی باشد
تا بُغضهايت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد
بـايد کسی باشد
کـــہ وقتي صدایت لرزید بفهمد
کـــہ اگر سکوت کردی، بفهمد...
کسی بـاشد
کـــہ اگر بهانه گيـر شدی بفهمد
کسی بـاشد
کـــہ اگر سردرد را بهـانه آوردی برای رفتـن و نبودن
بفهمد به توجهش احتياج داری
بفهمد که درد داری
که زندگیدرد دارد
بفهمد که دلت برای چيزهای کوچکش تنگ شده است
بفهمد که دلتبرای قَدم زدن زير باران
برای بوسیدنش...
برای يك آغوشِ گَرم تنگ شده است
هميشه بايد کسی باشد
هميشه...
تضمین عشق...
یک بار بگویی دوستم داری نمی توانی در قلبم بمانی
با آن نگاه عاشقانه ات مرا اسیر نکن
با آن حرف های عاشقانه ات مرا وابسته خودت نکن
مرا در آغوش خودت نگیر که این احساس تضمینی برای ماندن نیست
تو می گویی قلبم را به تو می دهم و مرا می بوسی اما بوسیدن قول ماندن نیست
با این احساسات مرا درگیر خودت نکن که عشق بازیچه ی دست احساساتمان نیست
آسان است دل بستن ولی سخت است دلدادگی تو برایم پروانه نباش
که سوختن شمع همیشگی نیست
مثل ابر بهار نباش که بارانت نمی شوم
مثل ستاره ها نباش که آسمانت نمی شوم
دست در دستان من نگذار که دست ها روزی رها می شوند
پا به پای من در جاده ها نیا که همسفران روزی رفیق نیمه راه می شوند
در آغوش تو خوابیدن دلیل آن نیست که وجودت برای همیشه مال من است
این قانون عشق است که هوس سرچشمه ی خوبی برای ما نیست
قول ماندن نیست
عاشق شدن تضمینی برای همیشه ماندن نیست!!!!
غمگین...
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:
چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخندهایت آنقدر بی رنگ است؟
اما افسوس...
هیچ کس نبود...
همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره
آری باتو هستم
با تویی که از کنارم گذشتی...
و حتی یکبار هم نپرسیدی که چرا چشم هایت بارانیست..؟!
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد |