عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684641 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25941 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21345 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14732 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13227 |
شلوار جاستین بیبر | 12299 |
اسیر عشق | 10172 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9508 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
مسئله این است!
سایت ها و وبلاگ هایی با نام عشق کره و من عاشق بازیگران کره ای هستم ویا فیلمی که
شبکه سه سیما پخش میشه و البته دو گروهی که در دلنما وجود دارند به نام
عـــــاشقــآنــــ کــــــرـه ღ وجانگ یونگ هوا - کره ای
اگر مطلب زیر را بخوانید متوجه خواهید شد که غرب زده اید...
در ادامه مطلب
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : سه شنبه 26 اسفند 1393 |
موضوعات مرتبط : داستانک، ، |
برچسب ها : کره,عاشقان کره,فیلم کره ای,جانگ یونگ هوا,کره,جومونگ,, |
:: مشاهده ادامه مطلب :: |
تحویل نمیدهم
عاشــق شده ام بیـــا ببین حالـــم را
وا کــن به هـــوای خــود پــر و بالــم را
امســـال پر از خاطـــره های منو توســت
تحویـــل نمی دهــم من امسالـــم را!
جشن کوچولو!!
سلام
خب من توی این وبلاگ فقط چندتا دوست قدیمی برام مونده
...
و.......داداش سهام عزیزم
به اجیم قول دادم که شیرینی فارغ التحصیلی(موقتی) رو بهش بدم بقیه هم دعوتن... الوعده وفا!
بفرمایید (ببخشید دیگه دانشجوییه شیرینیمون
)
اینم اختصاصی برای خان داداشم (آقا سهام)
#چون با زن داداش و نی نی تو راهی
و برادر زاده گلم
میشید
چهارتا#
(اینا مجردن ....همینم زیادشونه
هههه)
دوستان خوب بود؟؟؟
اجی هانیه بیا بریم ادامه مطلب....
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : چهار شنبه 20 اسفند 1393 |
موضوعات مرتبط : ، ، |
برچسب ها : جشن فارغ التحصیلی,کیک,قهوه,ایس پک,بستنی,داداش,ابجی, |
:: مشاهده ادامه مطلب :: |
خاک
خدایا..............
خاک شد هر که در این خاک زیست
خاک چه دانــد ک در این خاک کیـست
ســر انجــام ک باید از این خــاک رفــت
خوشا آنکه پاک امد و پاک رفت..!
لبت!
گفتم که لبت….گفت آب حیات
گفتم دهنت …گفت حب نبات
گفتم که توانم دهم بوسه بر آب حیات؟
گفت د نه د اونو بده به بابات !
کلاغی که!
مترسکی شده ام عاشق کلاغی که
پرید و رفت به امید کوچه باغی که
دلم به لرزه در آمد وَ بعد از آن پیچید ـ
میان مزرعه اخبار داغ داغی که
کنار مزرعه آن روز حس من تبدیل
به ناگهان شد و افتاد اتفاقی که
وَ ساعت از نفس افتاد و او نمی آمد
دگر نمانده برایم دل و دماغی که
کلاغ شهری من روستا که جای تو نیست
برو به قول خودت سمت چل چراغی که
جهنمی شده بی تو بهار گندمزار
تویی که هی نگرفتی ز من سراغی که
پرنده های زیادی به سویم آمده اند
ولی دل من اسیر همان کلاغی که...
نمک
گفتم به لبت چیست نهان؟
گفت نمک..
گفتم نمکت را بمکم؟
گفت نمک..
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : یک شنبه 17 اسفند 1393 |
برچسب ها : گفتم به لبت,لب,نمک,دوبیتی های زیبا, |
بعله!
↢دُخْـــــتــَـــــری
کـٰه ٰازْ
↰↳↺ غْــــــــــیٰـــــَرت
ْ↻↰↳
❟هـــــــʘ͜͡ʘــــــه
✗↹ خْـــــــوشْْــِــــشْ نـَیــــْٰـاٰد ↹✗
◑یْــــٰه جْــــآی کــــٰـارشْ مـــیلنگــــه!!!!
[غزلی در سوگ بانوی آب و آیینه از «کاظم بهمنی»]
دوش میآمد و رخساره... نگویم بهتر!
درد ِ سر، بین ِ گذر، چند نفر، یک مادر...
شده هر قافیهام یک غزلِ دردآور
ای که از کوچة شهر پدرت میگذری
امنیت نیست، از این کوچه سریعتر بگذر
دیشب از داغ شما فال گرفتم، آمد:
دوش میآمد و رخساره … نگویم بهتر!
من به هر کوچة خاکی که قدم بگذارم
نا خود آگاه به یاد تو میافتم مادر
چه شده؟! قافیهها باز به جوش آمدهاند:
دم در، فضه خبر! مادر و دَر، محسن پَر...
کاظم_بهمنی
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : یک شنبه 17 اسفند 1393 |
برچسب ها : غزلی از کاظم بهمنی,شعر,حضرت زهرا,وفات,شهادت,دوش م آمد و رخساره,,,, |
عشق هزار ساله
کیست که از دو چشم من در تو نگاه می کند
آینه ی دل مرا همدم آه می کند
شاهد سرمدی تویی وین دل سالخورده من
عشق هزار ساله را بر تو گواه می کند
ای مه و مهر روز و شب آینه دار حُسنِ تو
حُسن، جمال خویش را در تو نگاه می کند
دل به امید مرهمی کز تو به خسته ای رسد
ناله به کوه می برد، شکوه به ماه می کند
باد خوشی که می وزد از سر موج باده ات
کوه گران غصه را چون پر کاه می کند
آن که به رسم کجروان سر ز خط تو می کشد
هر رقمی که می زند نامه سیاه می کند
مایه ی عیش و خوش دلی در غم اوست سایه جان
آن که غمش نمی خورد عمر تباه می کند
هوشنگ ابتهاج ( ه . ا . سایه )
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : یک شنبه 17 اسفند 1393 |
برچسب ها : هوشنگ ابتحاج,شعر,عشق هزار ساله,جک, |
اصرار نکن
اصرار نکن... ما شدنِ ما شدنی نیست
تردید نکن... این گره ها وا شدنی نیست
این مثنوی حسرت و بغض و غم و آهم
در دفتر اشعار دلت جا شدنی نیست
صد ابر اگر تا ابد الدّهر ببارند
این برکه ی قحطی زده دریا شدنی نیست
در فرش غزل نقش تو را بافته ام تا
این فاصله را پر کنم... اما شدنی نیست
کم وعده بده... موعد انگور گذشته است
این غوره ی هجر است که حلوا شدنی نیست
دلبسته ی مویی شده ام... سرنخ این عشق
در خرمن گیسوی تو پیدا شدنی نیست
من دور تو می گردم و می گردم و این دور
هر چند محال است... ولی ناشدنی نیست
محمد عابدینی
ساقی بده پیمانه ای!
ساقی بده پیمانه ای , زان می که بی خویشم کند
بر حســن شورانگیــز تو ، عاشـق تر از پیشـــم کنــد
زان می که در شــب های غم ، بارد فـــروغ صبحــدم
غـــافل کند از بیــش و کم ، فـــارغ ز تشویشــم کند
نور سحرگاهی کند ، فیضی که می خواهی دهــد
با مسکنــت شاهی کند ، سلطــان درویشـم کند
ســـوزد مرا ســـازد مرا ، بیگـــانه از خویشــم کند
بستـــاند این سرو سهی ، ســودای هستی از رهی
یغمـــا کند اندیشـــه را ، دور از بــد اندیشـــم کنـــد
عاشق باش!
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هرچه زندگیست دلت سیر می شود
گویی به خواب بود جوانیمان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
شعر الکی مثلا!
ﻧﮕﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﮕﺎﻫﺖ، اﻟﮑﯽ !
مثلا" رﻓﺘﻪ ﺯ ﺳﺮ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!
ﺑﻪ ﻣﻦ اصلا" ﭼﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻩ، ﻣﯿﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ
مثلا" ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﻫﺎﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!
ﻫﺮﺷﺐ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺧﻮﺷﯽ ﺍﻭﻝ ﺷﺐ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ
مثلا" ﻏﻢ ﻧﺸﺪﻩ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!
ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻗﺼﻪ ﯼ ﺗﻮ با ﺧﺒﺮﻧﺪ
مثلا" ﻧﯿﺴﺖ ﺩﻟﻢ ﺍﻫﻞ ﺷﮑﺎﯾﺖ، ﺍﻟﮑﯽ !
ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻣﺘﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ
مثلا" بد نشوم ﻫﺮ ﺩﻭ سه ﺳﺎﻋﺖ، ﺍﻟﮑﯽ!
زن!
مهم نیست چه چیز به یک زن بدهی..هر چه بدهی آنرا بهتر میسازد
نطفه بدهی فرزندی خواهد داد
خانه ای بدهی کاشانه ای خواهد ساخت
لبخنــدی بدهی قــلــبـــش را خواهد بخشید
زن آنچه را به او بدهند تکثیر میکند و پژواک می بخشد
اگر به او یک زندگی جهنمی بدهی از آن جهنمی بزرگتر برایت می سازد ...!
|