عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684667 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25959 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21368 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14747 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13249 |
شلوار جاستین بیبر | 12318 |
اسیر عشق | 10192 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9544 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
صد نامه فرستادم ..
صد نامه فرستادم
صد راه نشان دادم ..
یا راه نمیدانی ،
یا نامه نمیخوانی ..
مولوی
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : چهار شنبه 3 تير 1394 |
برچسب ها : نامه بی جواب,راه,مولوی,شعر کوتاه, |
تحریم شده ایم از روی امام زمانمان...
سالهاست که تحریم شده ایم ..
" از دیدن روی ماه امام زمان(عج) "
اما ..
نه مذاکرهای،
نه توافقنامه ای،
ونه گامی مثبت در جهت اعتمادسازی..
آقا ببخش مارا که شما را ،
در وسط شلوغی بازار و اخبار فراموش میکنیم...!!!!
ویادمان میرود که فرج شما ،
در واقع فرج وگشایش کار ماست ...
"تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات"
گیرند همه روزه و من...
گیـــرند همه روزه و مــن گیــسویــــت
جوینـــد همه هلـــال و من ابـــــرویت
از جملــه ایـــن دوازده مـــاه تمـــام
یک مـــاه مبارک است و آن هم رویــت
" واعظ خوانســـاری "
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : چهار شنبه 3 تير 1394 |
برچسب ها : واعظ خوانساری,شعر,شعر رمضان,رمضانیه,شعر معاصر,شعر کوتاه, |
روز شانس
خودت رو با زیبایی های محیط زندگیت درگیر کن
لذت های زندگیت رو جدی بگیر
هر روزی که دوباره بتونی آفتـــاب رو ببینی ، روز شــــانس توست ...
خاطرات جالب یک جنین (طنز)
اظهار وجود:
هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار
تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و
حساب و کتابم به هم می ریزد.
زندان :
گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک
حبس 9 ماهه در انفرادی محکوم کرده اند ؟؟؟؟!!!!!!!!!
فرق اینجا با آنجا :
داشتم با خودم فکر می کردم اگه قراربود ما جنین ها به جای رحم مادر در جایی از بدن پدرها
زندگی می کردیم چه اتفاقاتی می افتاد:
– احتمالا در همان هفته های اول حوصله شان سر می رفت و سزارین می کردند !!!
– کشوی میزشان را از طریق هل دادن با شکمشان می بستند !!!
– اگر ویار می کردند باعث به وجود آمدن قحطی می شد!!!
– به خاطر بی توجهی تا لحظه زایمان هم سراغ دکتر نمی رفتند و احتمالا در اداره وضع حمل می کردند!!!
– اگر بچه توی شکمشان لگد می زد ،آنها هم فورا توی سرش می زدند تا ادب شود !!!
بلوتوث:
امروز موقع سونوگرافی هرچی برای دکتر دست تکون دادم که از من عکس نگیر نفهمید،
الان حسابی نگران شدم می ترسم عکس هایم پخش شوند چون از نظر پوشش اصلا در وضعیت مناسبی نبودم!
اعتمادسازی:
امروز همش می خواستم بروم گشت و گذار اما مادر اینقدر نگران گم شدن من است
آنچنان مرا با بندناف بسته است که نمی گذارد دور شوم
موج مکزیکی:
اینکه بعضی وقتها حسابی قاط میزنم به خاطر امواج موبایل است.مادرم،نمی شود به احترام
من کمتر اس ام اس بازی کنی؟ فردا روز اگر نوار مغزیم مملو از موج های مکزیکی بود، تقصیر خودت است …!
راستی از پارازیت ها چه خبر؟!
سکوت سرشار از ناگفته هاست:
از بس به خاطر سکوت اینجا عقده ای شدم که تصمیم گرفتم به محض تولد فقط جیغ بزنم تا تخلیه شوم…..
چندبار مصرف:
لابد شنیده اید که یک نفر می رود و از فروشنده می پرسد که آقا نان یک بار مصرف دارید؟
و فروشنده میخندد و می گوید مگر نان چند بار مصرف هم داریم؟؟
خواستم بگم اصلا هم خنده دار نیست اینجا هر چیزی که به من برسد دوبار مصرف است!!!!
جغرافیای بدن:
فکر کنم در قطب جنوب هستم چون در این مدت اینجا همیشه شب است….
عشق یعنی...
عشق یعنی همه چیزت همه چیزم باشد
بر لب عاشق من لفظ "عزیزم" باشد
عشق یعنی که مذاکره فقط با چشمت
همه ی گزینه های روی میزم باشد
عشق یعنی که پس از دیدن بغضت هربار
شهر چشمان من آن شهر ونیزم باشد
عشق یعنی که همین جراحت دستانم
باعثش چشم تو و چاقوی تیزم باشد
عشق یعنی که همه چیز برای من نیست
عشق یعنی همه چیزت همه چیزم باشد ...
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : شنبه 26 ارديبهشت 1394 |
برچسب ها : شعر,عشق,عشق یعنی,شعر گزینه های روی میز,کامران فاضلیان,زندگی,بهارنارنج, |
شعر سوژه نقاشی ها...
بدنت بکرترین سوژه ی نقـــاشی ها
و لبت منبع الهــــام غزل پــــــاشی ها
با نگاهت همه ی زندگی ام بر هم ریخت
عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها
چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت
مثل چــــاقو که بیفتد به کف ناشی ها
ماهی قرمزم و دلخوشیم این شده که
عکس مــــاه تو بیفتد به تن کــاشی ها
بنشین چای بریزم که کمی مست شویم
دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها
آرزویم فقط این است بگویم سر صبح
عصر هم منتظر آمدنم بــــاشی ها
"علی صفری"
دارند میگیرند عشقم را...
دارند میگیــرند ازم
این عشق خیـلی ساده رو...
میرم ببندم جـاده رو..!!!
چشم ناپاک عایا!
گـفت: پسـرها چقـدر چشـم نـاپـاک شـده انـد ...
یک بـار پشـت سـرش راه افتـادم ...
در کوچـه اول ، پسـر جـوانی ایسـتاده بود !
تا نگـاهش به او و مانتـوی تنـگش افتـاد
نیشـخندی زد و به سـر تا پـای انـدام دخـتر خیـره شـد ...
همـان پسـر ، وقـتی مـن از جلـویش عبـور کـردم ...
سـرش را پایـین انداخت و سرگـرم گوشی مـوبایلـش شـد !
در کوچـه دوم که کمـی هـم تنـگ بـود ...
چنـد پسـر در حـال حـرف زدن و بلـند بلـند خندیدن بودنـد
دخـتر که نزدیکـشان شـد ، نگـاه ها هـمه سمـت انـدام ...
و موهـای بلـند دخـترک چرخـید.
یکـی از پسـر ها نیشـخندی زد
و دیگـری کاغـذی را در کـیف دخـتر انداخـت.
تنـه دخـتر ، هنـگام عبـور از آن کوچه تنگ به تنـه پسـر ها خـورد !
همـان پسـر ها ، وقـتی مـن نزدیک شـدم ...
راه را بـرای عبـور مـن باز کـردند و صـدایشـان را پایـین آوردنـد.
و همیـنطور در کوچه سـوم ، خیـابـان ، بـازار ...
اصـلا قبـول چشـم ها هـمه نـاپـاک ...!
امـا تــــو► چـرا با بـی حجـابی ، طعـمه شـان میـشوی بانـو ...
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : جمعه 25 ارديبهشت 1394 |
برچسب ها : دخترک هرزه,چشم ناپاک,دختر پادری,اندام برهنه, |
نصیحت!
هیچ وقت خودت را برای کسی شرح نده
کسی که تو را دوست داشته باشد نیازی به این کار ندارد
و کسی که تو را دوست ندارد آن را باور نخواهد کرد . . .
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : جمعه 24 ارديبهشت 1394 |
برچسب ها : عشق,دوست داشتن,نصیحت عاشقانه,عکس نوشته عاشقانه, |
مرد احمق وعاقل!
مرد احمق مردیست:
که همیشه در فکر مواظبت از زن است تا مبادا به او خیانت کند!!!
و عاقل ترین مرد آن مردیست :
که قلب زن را از عشق لبریز میکند تا جایی برای پرسه زدن مردی دیگر باقی نماند...
نویسنده : بهارنارنج | تاریخ : پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394 |
برچسب ها : مردعاقل,مرد احمق,عکس نوشته عاشقانه,خیانت, |
بسپار دست خدا!
انتهایِ شب ،
نگرانی هایت را به خُدا بسپار و آسوده بخواب ..
خُــدا همیشه بیـدار است !...
صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 63 صفحه بعد |